در نوشته حاضر در ابتدا به طنز، و در ادامه با استناد علمی به مقایسه درمان پویشی فشرده کوتاه مدت با درمان پویشی فشرده کوتاهمدت دوانلو میپردازیم.
یک درمان پویشی با دو نام متفاوت، یا دو درمان پویشی متفاوت؟
درمان روانپویشی فشرده کوتاه مدت چه فرقی با درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت دوانلو دارد؟ آیا دوانلو بعد از سال ها رویه جدیدی را ارائه داده است؟
وقتی موسی برای چهل روز عبادت امت خود را ترک کرد، علیرغم اینکه هارون را بر سر امت خود گماشته بود تا مبادا از دین خارج شوند، سامری از زر و زیور امت گوسالههایی ساخت و شروع به تبلیغ دین خود کرد. امت هم بدون توجه به رهنمودهای هارون گوسالهپرستی کردند. وقتی موسی از عبادتگاه خود بازگشت و دید امت خداپرست او بتپرستی میکنند هارون را سرزنش کرد. در نهایت امت نیز وقتی موسی را دیدند توبه کردند و سامری نیز به سزای اعمالش رسید.امروزه نیز نظاره گر هستیم که این درمان پویشی و به عبارتی رویکرد روانپویشی فشرده کوتاه مدت (ISTDP) با حضور بینانگذار او در حال تغییر جدی است.
با پدید آمدن “رویکرد روانپویشی فشرده کوتاه مدت دوانلو” گویا در این چهل و اندی سال که شاگردان و پیروان رویکرد او در حال گسترش و ایجاد شواهد متقن علمی بودند، به ریسمانی به جز ایدههای شگرف و خلاقانه وی توسل جسته بودند. حال میبینیم بنیانگذار این روش درمان پویشی گویی با تغییر و استحاله روش خود مواجه شده و درصدد است با گذاشتن نام خود در ابتدای رویکرد، خط و مشی خود را از پیروان ناخلفش جدا نماید. اما سؤالی که در اینجا به ذهن میخورد این است که آیا دوانلو هم مثل موسی در این سالها از پیروان خود خبر نداشته و ناگهانی با تغییر رویه مواجه شده یا اینکه او رویهاش را از نظریات پیشین خود تغییر داده است؟
در اینجا با استناد به مطالب پیشین و کنونی منتسب به دوانلو و پیروانش تفاوت دو رویکرد ذکر شده را بررسی میکنیم.
تفاوت ISTPD و DISTDP
در حقیقت درمان روانپویشی فشرده کوتاه مدت بک درمان پویشی است که توسط دکتر دوانلو بنیانگذاری شده، یک درمان پویشی فشرده هیجان-محور است که صریحا بر سروکارداشتن با مقاومت (که خود را با اضطراب یا دفاع نشان میدهد) تمرکز دارد. مانند نوشتههای آلن عباس در کتاب “آنسوی مقاومت” که دراین درمان پویشی تمرکز بر اتحاد درمانی ناهشیار و اصطلاحا “نشانههای ناهشیار اضطراب” است که مانند یک راهنما به درمانگر کمک میکند تا اتحاد کاری برقرار بماند.
فرض اصلی ISTDP این است که اثرات این درمان پویشی به پردازشهای هیجانی درون جلسه وابسته است. این پردازشها هنگامی رخ میدهد که مقاومت درمانی در قالب افزایش احساسات پیچیده انتقالی به چالش میافتد (جانسون، تاون و عباس، 2014). در طی بازگشایی ناهشیار، بیمار احساسات پیچیده فشردهای را نسبت به درمانگر یا شخص نزدیک دیگری تجربه میکند، که این تجربه به احساسات او نسبت به اشخاص مهم زندگی در گذشته و خاطرات مملو از هیجان در مورد احساسات، موقعیتها و اتفاقات دردناک گذشته مرتبط میشوند. علاوه بر این، ISTDP برای بسیاری از وضعیتهای بالینی که بیماران در درمان تخصصی طبی، جراحی یا روانپزشکی پاسخ نمیگیرند اثربخش بوده است(عباس، 2006).
ورود کاترین هیکی و نقد جان فردریکسون
در سال 2015 مقالاتی از کاترین هیکی در مجله روانپزشکی روانپویشی منتشر شد که بیانکننده روشی از درمان پویشی ISTDP بود. این روش که آن را برنامه آموزشی دورهای بسته مونترال مینامد تحت نظر دکتر دوانلود بوده به نحوی که سالانه یک سری درمانگر با نظارت دکتر دوانلو در جلساتی به درمان DISTDP میپرداختند. افراد شرکتکننده هم در نقش بیمار بودند هم درمانگر و هم آموزشگیرنده درمان پویشی و در نهایت نظارت روی کار آنان را دکتر دوانلو انجام میداده. یکی از مقالات هیکی (2015) که در آن مثالهای بالینی اجرا شده در آن برنامه مطرح شده بر مقاومت و اصطلاح جدید “بخش مقاومتی انتقال” (TCR) تمرکز شده است.
در این مقاله همچنین بر کار درمانگران ISTDP انتقاد شده به طوریکه نقل شده آنان فقط ادعای درمان را دارند. پس از انتشار این مقاله، جان فردریکسون (2016) که یکی از استادان سرشناس ISTDP است انتقادهای جدی از نظر عملی و اخلاقی برای مقاله و همچنین برنامه آموزشی دورهای مونترال این درمان پویشی وارد میکند. این انتقادات باعث میشود هیکی که مشخص است در جواب نامه خود به فردریکسون نیز فقط به نقل محدودیتهای موجود اکتفا کرده، در کتاب خود هم در پیشینه و هم در فصول مختلف انتقادها را در نظر بگیرد و جانب احتیاط را رعایت کند. مانند نقل اینکه “در برنامه مذکور بیماران درمان مشخصی نداشتند” در جواب این انتقاد فردریکسون برخی از درمانگران که در آنجا درمان هم میشدند تصمیم به انصراف یادگیری گرفته بودند (فردریکسون، 2016).
در حقیقت، هیکی مکررا اذعان میکند که درمانگرانی که در برنامه مذکور این درمان پویشی حضور نداشتند نمیتوانند درمان را به صورت درست انجام دهند آن هم به خاطر اینکه ISTDP مانند درمان شناختیرفتاری پروتکل ندارد (هیکی، 2017 a) و یا اینکه فقط و فقط افرادی که در این برنامه حضور داشتند میتوانند خود را درمانگر ISTDP بنامند. او نتایج کلی و غیرعلمی مثبت در مورد بیماران برنامه مذکور این درمان پویشی را بیان میکند و از کلمات “هیچ” در مورد شواهد علمی که تاکنون درباره این درمان منتشر شده استفاده میکند بدون توجه به اینکه این جداسازی محرز میتواند چه آسیبهایی به سیر و و تحول درمان بزند.
سرگردانی دانشجویان در انتخاب درمان پویشی

پرواضح است که دانشجویان خواهان حوزه روانپویشی، برای کار در این حوزه درمان پویشی نیاز به مطالعه و یادگیری و بهویژه “یادگیری تحت نظارت” دارند. در این راستا، پروپاگانداهای زیادی سر راه آنان است که مانند همان گوساله سامری هم چشمنواز و هم گمراهکننده است. مانند مؤسسهای که با ادعای ارائه مدرک و تأییدیه دکتر دوانلو، در سایت رسمی خود عکس با بزرگان این درمان مانند دکتر دوانلو را گذاشتهاند اما مشخص نیست که که دقیقا از چه سازمانی در ایران اجازه ثبت گرفته است.
آنچه به نظر میرسد این است که برخی از شاگردان جدید دکتر دوانلو جهت متمایز کردن خود از پیشینیان، نسبت به تغییر نام رویکرد به درمان روانپویشی فشرده کوتاهمدت دوانلو اقدام کردهاند. این تغییر نام باعث نشده که در متون آنان تغییر فاحشی به چشم بخورد. بجز اینکه در کتاب درک رواندرمانی پویشی فشرده کوتاهمدت دوانلو (هیکی، 2017 b)، به همراه بیان بسیاری از مفاهیم توضیح داده که فقط و فقط افرادی که در برنامه آموزشی دورهای مذکور حضور داشتهاند و زیر نظر دکتر دوانلو نظارت شدهاند این تکنیک را به درستی اجرا میکنند.
آنچنانکه به نظر میرسد برای اجرای درست تکنیکهای درمانی بایستی همه درمانگران خواهان این رویکرد زیر نظر دکتر دوانلو باشند تا ملاک مطرح شده در این کتاب رعایت شده باشد. بدیهی است که این امر امکانپذیر نیست. اما آیا افرادی که زیر نظر دکتر دوانلو در این درمان پویشی نظارت شدهاند از نظر ایشان تأیید شده جهت ناظر شدن هستند؟ آیا نظارت آنان دقیقا با نظارتی که دکتر دوانلو ارائه میدهد مطابقت دارد؟
منابع این متن درمان پویشی
- Abbass A. (2006). Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy of Treatment-Resistant Depression: a pilot study. Depression and Anxiety
- Abbass, A. (2015). Reaching through resistance: Advanced psychotherapy techniques.
- Frederickson,J. (2016). Letter to Editor. Psychodynamic Psychiatry Kansas City, MO: Seven leaves press.
- نقدی بر درمان پویشی که تاکنون استفاده میشده و همچنین بررسی برنامه مونترال: Hickey, C. (2015). Davanloo’s Technique of Total Removal of Resistance and Optimum Mobilization of the Transference Component of the Resistance. Psychodynamic psychiatry, 43(4), 601-621.
- Hickey, C (2017a). Letter to Editor. Psychodynamic Psychiatry
- Hickey, C. (2017b). Understanding Davanloo’s Intensive Short-term Dynamic Psychotherapy: A Guide for Clinicians. Karnac Books.
- Johansson, R., Town, J. M., & Abbass, A. (2014). Davanloo’s Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy in a tertiary psychotherapy service: overall effectiveness and association between unlocking the unconscious and outcome. PeerJ, 2, e548.
فهرست کلمات متن درمان پویشی
- Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy
- نشانههای اضطراب ناهشیار: Unconscious anxiety signals
- اتحاد کاری: working alliance
- برنامه دورهای مونترال: Montreal closed circuit training
- درمان پویشی فشرده کوتاهمدت دوانلو: Davanloo’s Intensive Short-term Dynamic Psychotherapy
- جزء انتقالی مقاومت: Transference Component of Resistance
- جداسازی: splitting