در این رواننوشته، قصد داریم یکی از دیدگاههای مربوط به رفتار خود تخریبی و منشأ آن را بررسی کنیم. همه ما چیزهایی در زندگی خود میخواهیم. کم کردن وزن، ترفیع گرفتن، قرار با فرد مورد علاقه یا رفتن به سفری که مدتها منتظرش بودیم. ما هدفی که دوست داریم، در زمان نزدیک برای خود مشخص میکنیم، آن را در ذهن خود تکرار میکنیم و به دیگران نیز آن را اعلام میکنیم. این هدف را یاداشت کردهایم و برای آن برنامهریزی کردهایم، شاید تصویری هم به عنوان یادآوری، جلوی خود گذاشته باشیم.
ما این هدف را با خانواده و دوستان خود در میان گذاشتهایم و عنوان کردهایم که امسال آن را انجام میدهیم. پس چه میشود که خودمان بر سر راه خودمان قرار میگیریم؟ برای درک اینکه رفتار خود تخریبی از کجا میآید، دانستن برخی از مفاهیم اصلی درباره رفتار انسان و بالا بردن آگاهی از اینکه چه چیزی در پس زمینه ذهنمان، مزاحمت ایجاد میکند، ضروری است.
منشأ خود تخریبی
ممکن است این موضوع متعجب شوید، اما میل به رفتار خود تخریبی دارای یک ساختار در زیست-عصبشناسی ما میباشد و در تار و پود ما به عنوان انسان وجود دارد. در واقع، ریشههای این رفتار، زشت و زننده نیستند. منشأ خود تخریبی ، بخشی از سازگاری تاریخی و تکاملی نیاکان ما میباشد که منجر به حفظ گونه انسان شده است. برای درک این امر، دو اصل را بررسی میکنیم که منجر به بقای ما میشود: کسب پاداش و دوری از تهدید و خطر.
ما اساساً جوری برنامهریزی شدهایم تا برای اهداف تلاش کنیم، زیرا دستیابی به آنها حس خوبی به ما میدهد. ترشح هورمون دوپامین به عنوان مشوقی برای تکرار رفتارها عمل میکند. وقتی به رفتار خود تخریبی میرسیم، بیوشیمی ما نمیتواند بین احساس خوبی که در جهت حرکت به سمت اهداف به ما دست میدهد و احساسات خوبی که در زمان دوری از تهدید و خطر حس میکنیم، تفاوت قائل شود. بهعلاوه، در حالی که حیوانات فقط نگران بقا هستند، اما انسانها به دنبال حفظ بهزیستی روانشناختی خود نیز هستیم. در واقع، رخدادی که از نظر روانشناختی تهدید به حساب میآید، میتواند مانند خطرات فیزیکی، پاسخ مشابه جنگ یا فرار را در ما ایجاد کند.
تعامل کسب پاداش و اجتناب از تهدید
کسب پاداش و اجتناب از تهدید مانند دو روی یک سکه هستند. آنها سیستمهای مستقل از هم نیستند و فعل و انفعالات پیوستهای در مغز برای متعادل کردن این دو حالت، در حال انجام است. زمانی که ما در کسب پاداش و اجتناب از تهدید، به تعادل میرسیم، همه چیز خوب است. ما درباره خودمان حس خوبی داریم و بهزیستی جسمی و روانشناختی خود را تضمین میکنیم.
اگرچه زمانی که این دو میل از تعادل خارج میشوند، به سمت خود تخریبی پیش میرویم. مخصوصاً، تلاش برای دوری از تهدید به بهای از دست دادن کسب پاداش، ما را از اهداف دلخواهمان دور میسازد. خود تخریبی زمانی اتفاق میافتد که سائق کاهش تهدید، بالاتر و قویتر از سائق کسب پاداش شود.
عوامل مؤثر بر خود تخریبی
پس چرا ما گاهی اوقات تهدیدی را بیش از حد جدی میگیریم و اجازه میدهیم که حرکت ما به سمت هدفمان را متوقف کند؟ پاسخ در چهار عامل نهفته است که باعث تداوم تعارض بین حرکت به سمت چیزی که میخواهیم و عقب کشیدن به خاطر ادراک خطری که در واقع به شما آسیب نمیرساند، میشود. این عوامل مؤثر بر خود تخریبی عبارتند از:
- خودپنداره ضعیف یا شکننده: مجموعه باورها درباره خودمان به صورتی باشد که نسبت به هر شکست و تهدیدی آسیبپذیر باشیم.
- باورهای درونیشده: باورهایی که از خانواده و دیگر افراد جامعه درونی کردهایم.
- ترس از تغییر یا ناشناختهها: ترس از انجام کارهای جدید و داشتن وضعیت معلق در انجام کارهای جدید
- نیاز بیش از حد به کنترل: نیاز به دانستن و اشراف داشتن بر تمام جنبههای عمل و عواقب آن.
این چهار مورد، نشاندهنده جنبههایی از شخصیت شما و چگونگی رابطه شما با دنیا میباشد. شما میتوانید به آنها به عنوان یک سیستم عملیاتی نگاه کنید که در پس زمینه در حال کار هستند و باورها و رفتارهای شما را هدایت میکنند. این چهار عنصر را زمانی که جوانتر هستیم کسب میکنیم و به خاطر اینکه به صورت طولانی با ما هستند، معمولاً خارج از آگاهی ما کار میکنند.
تمرکز بر روی آنها مفید است. از این طریق میتوانید ببینید که چگونه این عناصر به تصمیمات، نظرتان درباره خودتان، نحوه رفتار و نحوه احساس کردن در شرایط خاص، اطلاعات و بازخورد میدهند؛ خصوصاً اینکه چگونه میتوانند باعث رفتار خود تخریبی شوند. اینکه بتوانید آنها را شناسایی کنید، میتواند در شناسایی زمانی خطر را بیش از حد جدی گرفتید و قدم گذاشتن در راه خود تخریبی به شما کمک کند. آگاهی، اولین قدم در متوقف کردن الگوهای رفتاری است که شما را از زندگی کردن به شیوه دلخواه باز میدارد.
در متنهای بعد، سعی میکنیم دیگر دیدگاهها در باره خود تخریبی و راههای متوقف کردن آن صحبت کنیم. همچنین شما میتوانید پادکست ما با عنوان اهمالکاری را نیز گوش کنید که در آن به وضعیت معلق و عقب انداختن کارهای جدید پرداختهایم.