برای اینکه سیستم خانواده، خوب کار کند و به منظور سلامت همه اعضای خانواده، ما به حریمها و مرزهای مشخصی نیاز داریم. تخطی از مرزها، به همه افراد درگیر صدمه میزند. حتی اگر عبور از مرز، حس خوبی در آن لحظه داشته باشد. نتایجی که شکستن مرزها در طولانی مدت دارند، میتواند برای خانواده یا فرد ویران کننده باشد.
یک پیامد آسیبزای شکستن مرزها، فرزندپروری با احساس گناه است. این اتفاق میتواند برای هر دوی پدر و مادر رخ دهد. همچنین هم در خانوادههای هستهای و هم در خانوادههای آمیخته (خانواده که فرزند حاصل از ازدواج قبل در آن حضور دارد) نیز میتواند رخ دهد. از آنجا که پدر و مادرها در خانودههای هستهای معمولاً هر دو شاغل هستند و ممکن است در این باره احساس گناه داشته باشند، فرزندپروری با احساس گناه در این خانوادهها شایعتر شده است. در خانوادههای آمیخته این موضوع هم برای پدر/ مادر و ناپدری/ نامادری بسیار اتفاق میافتد، اگرچه در ناپدری/ نامادری شایعتر است.
فرزندپروری با احساس گناه چیست؟
فرزندپروری با احساس گناه زمانی اتفاق میافتد که یک والد تصمیم میگیرد به جای فکر کردن درباره انجام کار درست، فرزندانش را به خاطر احساس گناه یا ترس بزرگ کند. این حالت میتواند اشکال و حالات مختلفی به خود بگیرد و معمولاً شامل پاداش به رفتار ضعیف کودک میشود؛ اگرچه والد گناهکار، دلایل مختلفی برای این کار دارد. یک والد گناهکار ممکن است به خاطر ناتوانی در دیدن روزانه کودک خود، مواجه کردن او با طلاق، ازدواج مجدد و خویشاوندی جدید، نقل مکان کردن به جایی غریب، یا خیلی دلایل دیگر احساس گناه کند. والد گناهکار ممکن است واهمه از دست دادن کودک خود را داشته باشد، ممکن است از این بترسد که کودک نخواهد دیگر او را ببیند یا از او خوشش نیاید.
جنبه دیگر فرزندپروری با احساس گناه، این است که والد فقط قادر است به مسائل پیش روی خود فکر کند و نتواند به موارد دورتر فکر کند. او میبیند که فرزندش ناراحت است و احساس گناه یا ترس کرده و به جای انجام دادن مناسبترین کار برای کودک و خانواده، به این احساسات واکنش نشان میدهد. اگر والد واقعاً بخواهد بهترین کار را برای کودک و خانواده انجام دهد، باید یک قدم به عقب بردارد و به آینده دورتر فکر کند. این کار چه چیزی به فرزندم یاد میدهد؟ چگونه به آینده فرزندم کمک میکند یا به آن آسیب میزند؟ این کار باعث میشود دیگر فرزندان چه احساسی داشته باشند؟ همسرم چه فکری در این باره دارد؟
چگونه میتوانید فرزندپروری با احساس گناه را تشخیص دهید؟
همانگونه که اشاره شد، این نوع والدگری حالتها و اشکال مختلفی دارد، احتمالاً به اندازه تمام والدینی که احساس گناه دارند. یک مثال واضح زمانی است که کودک چیزی میخواهد و با ناراحتی شروع به پرتاب چیزها میکند یا گریه میکند و والد هرچیزی که کودک میخواهد به او میدهد. مثال دیگر زمانی است که کودک شروع به داد زدن بر سر والدین میکند یا رئیسمآبانه با آنها برخورد میکند، والد نیز با کودک همراهی میکند؛ گویی والد تبدیل به کودک شده است و کودک تبدیل به والد.
اگر خواستهها و نظرات کودک در امور خانه بیشتر از نظر والدین اجرا شود، نشانهای برای فرزندپروری با احساس گناه است. اغلب والدی که با احساس گناه فرزندپروری میکند، در امور خانه به کودک خود به اندازه والدین یا بیشتر قدرت میدهد. خرید هدیه برای کودک به صورت مکرر و غیرمعمول، نشانهای دیگر از فرزندپروری با احساس گناه میباشد. مثلاً یک پدر گناهکار، هفتهای یک یا دو بار کودک خود را به خرید میبرد.
بهانهها و دلایل فرد برای کار خود
شما اغلب بهانههای مختلفی برای فرزندپروری با احساس گناه از والدین میشنوید. برخی از آنها عبارتند از:
- من فقط میخوام او در اینجا احساس راحتی کنه.
- میخوام بدونه که چقدر دوستش دارم.
- نمیخوام فکر کنه که من بدجنس هستم.
- نمیخوام طوری بشه که دیگه دلش نخواد به من سر بزنه.
- باید از فرزندم محافظت کنم. و…
اگر شما همسر این فرد باشید احتمالاً جملات زیر را خواهید شنید:
- تو از فرزند من متنفری!
- تو به فرزند من اهمیت نمیدی! به دنبال اذیت کردن فرزندم هستی!
- نمیخوای که فرزندم یه چیز خوبی هم داشته باشه!
- تو نمیخوای که فرزندم بخشی از این خانواده باشه و …
اگر شما نیز والدی هستید که فرزند دارد، احتمالاً احساس میکنید که گویی فرزندان آنها در مقابل فرزندان شما قرار گرفتهاند و باید بین آنها انتخاب کنید. والدی که احساس گناه میکند، اغلب احساس میکند در اتفاقات قربانی است و هیچ چیز تقصیر او یا فرزندش نیست.

چرا فرزندپروری با احساس گناه بد است؟
الگوی یادگیری نامناسب
در این باره دلایل زیادی وجود دارد. یک دلیل این است که به این کار به رفتار بد پاداش بد میدهد و به کودک یاد میدهد که هر چه بخواهد، میتواند از طریق فریبکاری بهدست آورد. کودکی را تصور کنید که عادت کرده است با داد و بیداد و پرتاب اشیا یا قلدری کردن، به خواسته خود برسد. فکر میکنید وقتی کودک بزرگ شود، دنیا برایش چگونه خواهد بود؟ وقتی شاغل میشود، انتظار دارد زمانی که ناراحت میشود یا برای همکاران خود قلدری میکند، رئیسش خواستههای او را برآورده کند. در یک رابطه عاشقانه نیز چنین انتظاراتی وجود دارد.
عدم آمادگی کودک برای آینده
والدی که با احساس گناه از فرزندش مراقبت میکند، باعث میشود کودکش، بزرگسالی سختی را تجربه کند. یکی از وظایف مهم والد این است که به کودک خود یاد بدهد جهان چگونه است و واقعیت چیست. کودکی که با فرزندپروری همراه با احساس گناه بزرگ شده است، در آینده در شرایط بسیار نامساعدی قرار میگیرد. زیرا دنیا هرچه فرد بخواهد را به او نمیدهد. فرد از شغلی به شغل دیگر و از رابطهای به رابطهای دیگر در حال حرکت خواهد بود و از زندگی راضی نخواهد بود. اگر فکر کنند هر چیزی را بخواهند، میتوانند با قلدری بهدست آورند، ممکن است سر از زندان در بیاورند. چیزی که کودکان بیشتر از هدیه و پاداش نیاز دارند، والدی است که قدرتمند و دوستداشتنی بوده و بتواند حد و مرزهای محکم و مناسبی برقرار کند.
اثر فرزندپروی با احساس گناه بر دیگر اعضا
جدای از اینکه فرزندپروری با احساس گناه، چه بر سر کودک میآورد، اثرات مخربی نیز بر ازدواج و خانواده دارد. وقتی والدی انتخاب میکند که با احساس گناه فرزندپروری کند، نیازهایی که برای کودک متصور است را به جای نیازهای واقعی ازدواج و خانواده در اولویت قرار میدهد. این امر هم برای کودک و هم برای خانواده بسیار مخرب خواهد بود. والدگری با احساس گناه میتواند این احساس را به دیگر اعضای خانواده بدهد که شما آن کودک را بیشتر از دیگر فرزندان و همسر خود دوست دارید.
پیامد این امر، احساس تنفر و از دست رفتن حس احترام نسبت به شما میشود. اعضای دیگر خانواده شما نیز احساس میکنند که فرزند شما نسبت به بقیه، کنترل بیشتری بر امور خانه دارد، زیرا شما اجازه میدهید که خلق و خو و رفتارهای کودک به عنوان قانون بر خانواده حکمفرما باشد. در این حالت، ارتباطها قطع میشود و اعتماد و عشق از دست میرود؛ مواردی که برای خانوادهای سالم، ضروری هستند.
چگونه میتوان این چرخه را شکست؟
پذیرش و یافتن راه حل
اگر با احساس گناه والدگری میکنید، پذیرفتن آن اولین قدم است. زمانی که بفهمید باید رفتارهایتان را به خاطر بهتر شدن خانواده، کودک و ازدواج تغییر دهید، به دنبال شیوههایی بگردید که در آن با احساس گناه عمل میکنید و دلیل آن را نیز بیابید. یاد گرفتن شیوههای ایجاد حد و مرز سالم، قدمی بزرگ است. به دنبال مقالات در سایتها و کتابهای مختلف بگردید که به شما در ایجاد مرزهای مناسب کمک کنند.
نقش همسر برای مبارزه با فرزندپروری با احساس گناه
اگر واقعاً نسبت به تغییر مصمم هستید، از همسر خود بپرسید به نظرشان چه چیزی باید در شما تغییر کند زیرا او بیشترین شناخت را نسبت به شما دارد و فرزندپروری با احساس گناه شما را از نزدیک دیده است. اگر شما همسر فردی که هستید که فرزندپروری با احساس گناه دارد، کار سختی پیش رو دارید، حتی اگر خود فرد نیز به نیاز به تغییر اعتراف کند.
شما میتوانید تدابیری بیاندیشید تا به همسر خود در تغییر رفتارش کمک کنید، حتی اگر او فکر نکند که رفتارش مشکلزا است. برای این کار، شما نیاز به صبر و شکیبایی دارید، اما کاری قابل انجام است. میتوانید با اشاره ملایم بر اثرات بلند مدت فرزندپروری با احساس گناه بر کودک، همسر خود را متوجه سازید.
همچنین باید به همسر خود نشان دهید که شما نیز به کودک اهمیت میدهید و به دنبال انجام بهترین و مناسبترین کار برای او هستید. شما به احتمال زیاد به اثرات فرزندپروری با احساس گناه بسیار حساس شدهاید و برای محافظت از خود در برابر موقعیت، مرزهای محکمی دور خود ایجاد کردهاید. بنابراین برای انجام کارهای بالا و کمک به همسر خود، نیاز دارید تا این مرزها را شل کنید.
مطالب مرتبط
- پادکست والدگری (فرزندپروری) بدون فیلتر
- مادری بدون فیلتر
- رابطه مادر و کودک: دشمن شیرین، خوبی و بدی با هم
- عذاب وجدان : القا کردن احساس گناه به دیگران و مقابله با آن