همهی ما این کار را انجام داده ایم: وقتی در ترافیک هستیم، رئیسمان یا محبوبمان عادات آزار دهندهای دارد، تنها کاری که در این مواقع انجام میدهیم، شکایت است! اگرچه این جریان معمولا ممکن است اتفاق بیافتد اما چنگ زدن به مسائل، همیشه راهکار خوبی نیست. شکایت هم میتواند مفید باشد و هم مضر. مستقیمترین مسیری که میتوان در تعاملات و روابط آن را پیش برد، شکایت است.
نشخوار فکری روی احساسات منفی، ممکن است باعث تقویت این احساسات در خلال بحث با دیگری شود، که اوضاع را فاجعهآمیز میکند. این فرایند میتواند در ایجاد افسردگی نیز نقش داشته باشد. به عبارت دیگر، هرچه در مورد مسائل بیشتر بحث کنید، مسیر این فرایند در مغز پیچیدهتر میشود. الگوی این مسیر در مغز تداوم مییابد و فرد به صورت یک الگو، مدام آن را انجام میدهد. مدام شکایت کردن، به مرور، اعتماد افراد را از شما سلب میکند. شکایت را میتوان به سه بخش تقسیم کرد: بیرون ریختن، حل مسئله و نشخوار فکری.
دانستن اینکه درگیر چه رفتاری هستید و چه هدفی را دنبال میکنید، میتواند به شما کمک کند تا عادات خود را تنظیم کنید. در این صورت، شکایت نه تنها برای شما راهبردی موثر خواهد شد بلکه به پیشرفت سلامت هیجانی و ساختن روابط قویتر با افرادی که اطراف ما هستند، کمک خواهد کرد.
در یک جامعه، معمولا ما در بیان احساساتمان خوب نیستیم، بنابراین، از شکایت کردن برای بیان احساسات استفاده میکنیم. هر زمان که محتوای عاطفی و احساسی موضوعی که درگیرمان کرده است را با کسی در میان میگذاریم، وسیلهای برای پیوند زدن خود با دیگری پیدا کردهایم. ما خصوصا از شکایت به عنوان ابزاری اجتماعی استفاده می کنیم. افراد فکر میکنند به دیگری نزدیک هستند، در نتیجه در یک محیط دوستانه سعی میکنند از این ابزار برای افزایش صمیمیت استفاده کنند.
اما از طرف دیگر، باید به مضرات شکایت نیز توجه داشته باشیم. اگر از شکایت در روابطمان مدام استفاده کنیم و اولین راهبرد ما در برخورد با مسائلمان باشد، باعث تقویت مشکل و دوام آن به مدت طولانی میشود. همچنین، اضطراب را نیز در ما تحریک می کند.
زندگی همیشه عالی و بر وفق مراد نیست. بنابراین، وجود احساسات منفی نه تنها طبیعی میباشد بلکه سالم نیز هستند. انتظار اینکه ما باید همیشه شاد باشیم، میتواند باعث شود احساس بدتری کنیم. وقتی به نارضایتیهایمان نزدیک نمیشویم، تأثیر منفی روی ما خواهد داشت. این موضوع نه تنها ما را از پرداختن به مسائلمان دور می کند بلکه مانع از این می شود تا بفهمیم ریشهی این مشکل چیست و از کجا نشئت می گیرد.
به همین دلیل، شکایت، به صورت ایدهآل، راهحلمدار است؛ یعنی متمرکز بر پیدا کردن راهحل است. اگر چه بیرون ریختن درونیات، بر حل مشکلات تمرکز نمیکند؛ اما اثرات سودمندی برای فرد دارد. چون به ما اجازه میدهد همه چیز را به صورت آشکار از درونمان بیرون بریزیم و احساساتمان را بشنویم و مانع شویم که مشکلاتمان تبدیل به استرس شوند.
به صورت نظری، پاسخ بله می باشد. اما این مهم است که بتوانیم مسایل را بیرون بریزیم و خودخوری نکنیم و آنها را درونمان انباشته نکنیم. می توان گفت، نگه داشتن شکایت درونمان مکنده خواهد بود و تداوم این مکش، به مرور ما را فردی غمگین خواهد کرد. بنابراین، اگر بجا و متناسب از آن استفاده کنیم، برای ما مفید خواهد بود.
وسواس شدن روی مسائل سالم نیست، شکایت صریح و جراتمندانه و شکایت ابزاری که به منظور یک هدف انجام میشوند، هر دو میتوانند سودمند باشند. بیرون ریختن درونیات می تواند به ما کمک کند تا چشم اندازی نسبت به مشکلمان به دست بیاوریم و بگذاریم کلمات، احساساتمان را بیان کنند. وقتی به صورت موثر این فرایند انجام میشود، میتواند به ما کمک کند تا متوجه شویم چه چیزی رخ داده است، خصوصا در مورد یک موقعیت کسل کننده و دردسرساز. تلاش در جهت اینکه اصلا احساسات منفی را تجربه نکنیم، با اثرات روانشناختی منفی مرتبط شده است. به صورت ساده نامیدن احساسات و توجه به آنها می تواند اثرات پریشان کننده ی این وضعیت را کاهش دهد.
آگاهی داشتن و شناختن احساسات سالم است و اثرات روانشناختی مثبت برای بدن دارد و به سلامت عاطفی نیز کمک می کند. مهمتر از پیوندهای اجتماعی، بازخوردهای دیگران نیز به داشتن چشم انداز در مورد احساساتمان کمک می کند. مثلا شما می توانید به کمک بازخورد دیگران، متوجه شوید که نظرات رییستان مبتنی بر واقعیت است یا براساس واقعیت نیست. بازتاب همزمان بدهیم یعنی در تعاملات به یکدیگر بازخورد دهیم و نه فقط به صورت منفعلانه منتظر بمانیم و سکوت کنیم. این راهبرد می تواند راهبردی موثر در برقراری روابط باشد. گفتگو و بازتاب همزمان مسایل، واقعا در درک بهتر مسایل مفید است چون به شما کمک می کند تا کاری را برای بهبود وضعیت کنونی خود انجام دهید.
گاه ما همیشه دنبال موضوعی برای نق زدن و شکایت کردن هستیم. همین مسئله باعث می شود که بارها و بارها دوباره مشکل ایجاد شود. نزدیکی و خودافشایی هیجانی و به اشتراک گذاشتن احساسات، عامل بسیار مهمی است. اما مسیر این خودآشکارسازی و نحوهی آشکار کردن خود برای دیگری، نیز مهم است که تعیین میکند این تقابل بین دو نفر مثبت بوده است یا منفی. این اثر مثبت یا منفی نه تنها روی شکایت کننده بلکه حتی کسی که شکایت را می شنود، مهم است.
شکایت یک راه ارتباطی صادقانه بین افراد است، اگر در زمان و مکان درست استفاده شود. برای شروع، باید اول توجه کنیم که اغلب چه زمانهایی از شکایت استفاده میکنیم. شما نمیتوانید رفتاری را اصلاح کنید تا زمانی که از آن آگاه نشدهاید. ذهن آگاهی مهارتی است که به صورت مؤثری نشخوار ذهنی را کاهش میدهد. آگاه شدن نسبت به عادتهایی که داریم نیز میتواند به اصلاح کردن رفتارهایمان کمک کند.
اگر این عادت را در خودمان ایجاد کنیم که بتوانیم قبل از هر مکالمهای هدفمان از مکالمه را روشن کنیم، بسیار سازنده خواهد بود. همچنین مشخص کردن هدف مکالمه، باعث میشود، شکایت شما از طرف مقابل رابطه، کوتاه و دلچسب جلوه کند و برای روابطی که تمرکز فقط بر احساسات منفی نیست، نیز اهمیت دارد. شکایت صریح و جراتمندانه میتواند به شما این شانس را بدهد که فرصتی برای ایجاد گفتگوی مؤثر ایجاد کنید و برای حل مشکل، با کمک یکدیگر به پیدا کردن راه حل بپردازید. در رواننوشتههای بعدی در مورد ذهنآگاهی صحبت خواهیم کرد.
دکتری روانشناسی بالینی، درمانگر و مدرس دانشگاه
جهت ثبت دیدگاه خود از قسمت زیر اقدام فرمایید
همهی ما این کار را انجام داده ایم: وقتی در ترافیک هستیم، رئیسمان یا محبوبمان عادات آزار دهندهای دارد، تنها کاری که در این مواقع انجام میدهیم، شکایت است! اگرچه این جریان معمولا ممکن است اتفاق بیافتد اما چنگ زدن به مسائل، همیشه راهکار خوبی نیست. شکایت هم میتواند مفید باشد و هم مضر. مستقیمترین مسیری که میتوان در تعاملات و روابط آن را پیش برد، شکایت است.
نشخوار فکری روی احساسات منفی، ممکن است باعث تقویت این احساسات در خلال بحث با دیگری شود، که اوضاع را فاجعهآمیز میکند. این فرایند میتواند در ایجاد افسردگی نیز نقش داشته باشد. به عبارت دیگر، هرچه در مورد مسائل بیشتر بحث کنید، مسیر این فرایند در مغز پیچیدهتر میشود. الگوی این مسیر در مغز تداوم مییابد و فرد به صورت یک الگو، مدام آن را انجام میدهد. مدام شکایت کردن، به مرور، اعتماد افراد را از شما سلب میکند. شکایت را میتوان به سه بخش تقسیم کرد: بیرون ریختن، حل مسئله و نشخوار فکری.
دانستن اینکه درگیر چه رفتاری هستید و چه هدفی را دنبال میکنید، میتواند به شما کمک کند تا عادات خود را تنظیم کنید. در این صورت، شکایت نه تنها برای شما راهبردی موثر خواهد شد بلکه به پیشرفت سلامت هیجانی و ساختن روابط قویتر با افرادی که اطراف ما هستند، کمک خواهد کرد.
در یک جامعه، معمولا ما در بیان احساساتمان خوب نیستیم، بنابراین، از شکایت کردن برای بیان احساسات استفاده میکنیم. هر زمان که محتوای عاطفی و احساسی موضوعی که درگیرمان کرده است را با کسی در میان میگذاریم، وسیلهای برای پیوند زدن خود با دیگری پیدا کردهایم. ما خصوصا از شکایت به عنوان ابزاری اجتماعی استفاده می کنیم. افراد فکر میکنند به دیگری نزدیک هستند، در نتیجه در یک محیط دوستانه سعی میکنند از این ابزار برای افزایش صمیمیت استفاده کنند.
اما از طرف دیگر، باید به مضرات شکایت نیز توجه داشته باشیم. اگر از شکایت در روابطمان مدام استفاده کنیم و اولین راهبرد ما در برخورد با مسائلمان باشد، باعث تقویت مشکل و دوام آن به مدت طولانی میشود. همچنین، اضطراب را نیز در ما تحریک می کند.
زندگی همیشه عالی و بر وفق مراد نیست. بنابراین، وجود احساسات منفی نه تنها طبیعی میباشد بلکه سالم نیز هستند. انتظار اینکه ما باید همیشه شاد باشیم، میتواند باعث شود احساس بدتری کنیم. وقتی به نارضایتیهایمان نزدیک نمیشویم، تأثیر منفی روی ما خواهد داشت. این موضوع نه تنها ما را از پرداختن به مسائلمان دور می کند بلکه مانع از این می شود تا بفهمیم ریشهی این مشکل چیست و از کجا نشئت می گیرد.
به همین دلیل، شکایت، به صورت ایدهآل، راهحلمدار است؛ یعنی متمرکز بر پیدا کردن راهحل است. اگر چه بیرون ریختن درونیات، بر حل مشکلات تمرکز نمیکند؛ اما اثرات سودمندی برای فرد دارد. چون به ما اجازه میدهد همه چیز را به صورت آشکار از درونمان بیرون بریزیم و احساساتمان را بشنویم و مانع شویم که مشکلاتمان تبدیل به استرس شوند.
به صورت نظری، پاسخ بله می باشد. اما این مهم است که بتوانیم مسایل را بیرون بریزیم و خودخوری نکنیم و آنها را درونمان انباشته نکنیم. می توان گفت، نگه داشتن شکایت درونمان مکنده خواهد بود و تداوم این مکش، به مرور ما را فردی غمگین خواهد کرد. بنابراین، اگر بجا و متناسب از آن استفاده کنیم، برای ما مفید خواهد بود.
وسواس شدن روی مسائل سالم نیست، شکایت صریح و جراتمندانه و شکایت ابزاری که به منظور یک هدف انجام میشوند، هر دو میتوانند سودمند باشند. بیرون ریختن درونیات می تواند به ما کمک کند تا چشم اندازی نسبت به مشکلمان به دست بیاوریم و بگذاریم کلمات، احساساتمان را بیان کنند. وقتی به صورت موثر این فرایند انجام میشود، میتواند به ما کمک کند تا متوجه شویم چه چیزی رخ داده است، خصوصا در مورد یک موقعیت کسل کننده و دردسرساز. تلاش در جهت اینکه اصلا احساسات منفی را تجربه نکنیم، با اثرات روانشناختی منفی مرتبط شده است. به صورت ساده نامیدن احساسات و توجه به آنها می تواند اثرات پریشان کننده ی این وضعیت را کاهش دهد.
آگاهی داشتن و شناختن احساسات سالم است و اثرات روانشناختی مثبت برای بدن دارد و به سلامت عاطفی نیز کمک می کند. مهمتر از پیوندهای اجتماعی، بازخوردهای دیگران نیز به داشتن چشم انداز در مورد احساساتمان کمک می کند. مثلا شما می توانید به کمک بازخورد دیگران، متوجه شوید که نظرات رییستان مبتنی بر واقعیت است یا براساس واقعیت نیست. بازتاب همزمان بدهیم یعنی در تعاملات به یکدیگر بازخورد دهیم و نه فقط به صورت منفعلانه منتظر بمانیم و سکوت کنیم. این راهبرد می تواند راهبردی موثر در برقراری روابط باشد. گفتگو و بازتاب همزمان مسایل، واقعا در درک بهتر مسایل مفید است چون به شما کمک می کند تا کاری را برای بهبود وضعیت کنونی خود انجام دهید.
گاه ما همیشه دنبال موضوعی برای نق زدن و شکایت کردن هستیم. همین مسئله باعث می شود که بارها و بارها دوباره مشکل ایجاد شود. نزدیکی و خودافشایی هیجانی و به اشتراک گذاشتن احساسات، عامل بسیار مهمی است. اما مسیر این خودآشکارسازی و نحوهی آشکار کردن خود برای دیگری، نیز مهم است که تعیین میکند این تقابل بین دو نفر مثبت بوده است یا منفی. این اثر مثبت یا منفی نه تنها روی شکایت کننده بلکه حتی کسی که شکایت را می شنود، مهم است.
شکایت یک راه ارتباطی صادقانه بین افراد است، اگر در زمان و مکان درست استفاده شود. برای شروع، باید اول توجه کنیم که اغلب چه زمانهایی از شکایت استفاده میکنیم. شما نمیتوانید رفتاری را اصلاح کنید تا زمانی که از آن آگاه نشدهاید. ذهن آگاهی مهارتی است که به صورت مؤثری نشخوار ذهنی را کاهش میدهد. آگاه شدن نسبت به عادتهایی که داریم نیز میتواند به اصلاح کردن رفتارهایمان کمک کند.
اگر این عادت را در خودمان ایجاد کنیم که بتوانیم قبل از هر مکالمهای هدفمان از مکالمه را روشن کنیم، بسیار سازنده خواهد بود. همچنین مشخص کردن هدف مکالمه، باعث میشود، شکایت شما از طرف مقابل رابطه، کوتاه و دلچسب جلوه کند و برای روابطی که تمرکز فقط بر احساسات منفی نیست، نیز اهمیت دارد. شکایت صریح و جراتمندانه میتواند به شما این شانس را بدهد که فرصتی برای ایجاد گفتگوی مؤثر ایجاد کنید و برای حل مشکل، با کمک یکدیگر به پیدا کردن راه حل بپردازید. در رواننوشتههای بعدی در مورد ذهنآگاهی صحبت خواهیم کرد.
دکتری روانشناسی بالینی، درمانگر و مدرس دانشگاه
جهت ثبت دیدگاه خود از قسمت زیر اقدام فرمایید
تمامی حقوق متعلق به روان پادکست می باشد
دیدگاه