در این قسمت از روانپادکست از موقعیتهایی سخن گفتیم که نمیتوانیم خود را از بند فکر یا احساسی ناخوشایند رها کنیم. موقعیتهایی که ذهنمان همچون باتلاقی ما را در خود فرو میبرد و از آنچه در پیرامونمان میگذرد، دور میکند. به ذهنآگاهی به عنوان راهکاری برای بیرون آمدن از باتلاق فکر و زیستن در اینجا و اکنون، پرداختیم.
ذهن آگاهی (mindfulness) به معنای آگاهی غیرقضاوتی و لحظه به لحظه از تجربیات درونی یا اتفاقات پیرامون ماست. اگر ماهیت احساس و افکارمان را، مثل امواج دریا در نظر بگیریم؛ ذهنآگاهی یعنی همراه شدن با سیر جزر و مدی هیجانها. به عبارت دیگر در ذهنآگاهی ما در جایگاه تماشاچی اتفاقات پیرامونمون یا تجربیات درونیمون قرار میگیریم و به به جای دست و پا زدن در میان امواج متلاطم، در ساحل مینشینیم و آمد و رفت امواج رو تماشا میکنیم.
هدف ذهنآگاهی رسیدن به آرامش، افزایش تمرکز یا مثبتاندیشی نیست. ذهنآگاهی از جنس بودن است، بودن در جریان سیال آنچه که در پیرامون یا درون ما میگذرد؛ بدون اینکه بخواهیم این جریان را تغییر دهیم.
ذهنآگاهی یک فعالیت ویژه با محتوای مشخص نیست، بلکه یک کیفیت است که میتواند در حین هر فعالیتی وجود داشته باشد. تمرینهای ذهنآگاهی دو ویژگی اصلی دارند:
1) غیرقضاوتی بودن: تجارب هیجانی ما نه مثبتاند نه منفی، صرفاً پیامرسانهایی هستند که دربارهی محیطی که در آن زندگی میکنیم به ما اطلاعاتی میدهند. قضاوت نکردن به معنای مشاهدهی تجارب ذهنیمان است بدون این که به آنها برچسب خوب یا بد بزنیم و تلاشی برای تغییرشان بکنیم.
2) تمرکز بر زمان حال: در ذهناگاهی هیجاناتمان را به همان شکلی که در حال حاضر دارند اتفاق میافتند، مشاهده میکنیم. برای این کار لازم است از تمرکز بر گذشته یا آینده جدا شویم و به حال توجه کنیم.
با این که نسخهی ذهنآگاه بودن ساده به نظر میرسد: "آگاهی خود را بارها و بارها به آنچه در گذر است، برگردانید"؛ اما وقتی در عمل امتحانش میکنیم با چالشهایی رو به رو میشویم. کتابهای خودیاری، کلاسهای یوگا و مراقبه و درمانگر متخصصی که همچون آینه لحظه به لحظه آن چه را در درمانجو میگذرد، به او انعکاس میدهد؛ در پیمودن مسیر ذهنآگاهی کمککننده است.
دکتری روانشناسی بالینی، درمانگر پویشی
دکتری روانشناسی بالینی، درمانگر و مدرس دانشگاه
جهت ثبت دیدگاه خود از قسمت زیر اقدام فرمایید
دیدگاه